اساسیترین نیاز فعلی کشور که پاسخگوی بسیاری از چالشهاست، سرمایهگذاری است. اگر ما نرخ بیکاری دورقمی داریم، تورم دورقمی داریم، کسری بودجه وجود دارد، نرخ استهلاک سرمایه افزایشی است و شاخصهایی از این دست روند مطلوب ندارند، شاید بتوان گفت به یک دلیل اساسی یا یکی از دلایل اساسی است که همانا عدم سرمایهگذاری است. تا زمانی که دولتها مشکل سرمایهگذاری را حل نکنند، طبیعتا نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که شاخصهای کلان اقتصادی روند مطلوبی را طی کرده باشند. خوشبختانه ظرفیت اقتصاد ایران بینظیر است؛ چه در بخش کشاورزی، چه در بخش صنعت و چه در بخش خدمات و چه در سایر بخشها از جمله در بخش آیتی. اما نکته کلیدی این است که چه سیاستهایی باید اتخاذ شود تا از این ظرفیتها استفاده شود یا به عبارت سادهتر؛ ظرفیت بالقوه را تبدیل به ظرفیت بالفعل بکنیم. اینکه از مخازن مشترک گاز و نفت چقدر توانستیم استفاده کنیم یا چقدر توانستیم محصول نهایی بفروشیم به جای اینکه کالاهای مواد اولیه صادر کنیم. طبیعی است که سواحل بینظیر ایران در سواحل عمان اگر آباد بود، آباد به این معنا که زیرساختهای تجاری فراهم میشد، قطعا اهمیت خلیجفارس مثل امروز نبود. کشورهای خلیجفارس بخش عمده فروش نفت خودشان را یا با خط لوله یا با ابزارهای دیگر به خارج از خلیجفارس منتقل کردند. خوشبختانه ما، هم در سواحل خلیج فارس و هم در سواحل دریای عمان بستر ایجاد زیرساخت برای توسعه تجارت کشور را داریم. پیوستن ایران به شانگهای، پیوستن ایران به کشورهای اوراسیا یک فرصت بینظیری برای ایران است اما به شرطی که با سیاست مناسب بتوانیم از این فرصتها استفاده کنیم. اما راهکار استفاده از این فرصتها یا یکی از قدمهای اولیه استفاده از این فرصتها، سرمایهگذاری است و شرط سرمایهگذاری این است که ثبات متغیرهای کلان اقتصادی انجام بگیرد و سیاستها، سیاستهای بلندمدت و متقنی باشند. وقتی به هر دلیلی تورم غیرقابل پیشبینی است، نرخ ارز غیرقابل پیشبینی است، این دو یک علامت بسیار بدی برای جذب سرمایهگذاری است. بنابراین سیاستگذار باید ابتدا به آرامسازی فضای سرمایهگذاری بپردازد و سیاستی اتخاذ کند که شاخصها به حد استاندارد و نرمال نزدیک بشود و پس از آن هست که میتوان به سرمایهگذاری امیدوار بود.
نظر شما